Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-05-05@17:38:28 GMT

روایت رهایی محسن از اسارت اعتیاد

تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۶۰۹۷۷

روایت رهایی محسن از اسارت اعتیاد

رهایی از چنگال اعتیاد آنقدر سخت و دشوار است که بیشتر شبیه یک معجزه است و ادامه روایت زندگی پرتلاطم جوانی را می‌خوانید که بعد از ۱۵ سال گرفتاری در دام اعتیاد نه تنها پاک شده، بلکه اکنون خود ناجی چند هزار معتاد است. - اخبار استانها -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از بیرجند، برای کسانی که از دور به مسئله اعتیاد و مواد مخدر می‌نگرند عمل ترک اعتیاد شاید کاری ساده باشد، اما واقعیت این است رهایی از چنگال این بیماری آنقدر سخت و دشوار است که بیشتر شبیه یک معجزه است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اولین خاطراتی که از دوران کودکیم به یاد می‌آورم داشتن یک خانواده شاد و خوب است، اما زمانی که پدرم را در سن 9 سالگی از دست دادم زندگیم به حاشیه رانده شد. مادرم در سن 11 سالگی مجدد ازدواج کرد و نتوانستم با ناپدریم کنار بیایم و در سن 14 سالگی با پدر بزرگم زندگی می‌‌کردم. با  دوست و  رفیق در کوچه و بازار می‌گشتم و اگر آنها سیگار می‌کشیدند، من هم کنارشان به قول معروف دودی می‌زدم و تعارف آنها را رد نمی‌کردم.

گرفتاری در دام اعتیاد از سن 14 سالگی

این گزارش روایت زندگی پرتلاطم محسن است که بعد از 15 سال گرفتاری در دام اعتیاد نه تنها پاک شده، بلکه اکنون خود ناجی چند هزار معتاد است.

وی در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم از دوران نوجوانی و جوانیش گفت: در دورهمی‌هایی که با دوستانم داشتم کم‌کم اگر موادی مثل شیره و تریاک تعارف می‌شد، مصرف می‌کردم و از همان سن 14 سالگی درگیر اعتیاد شدم. در این سن و سال چون قدرت بدنی داشتم گاهی مواد مصرف می‌کردم و هر وقت نمی‌خواستم کنار می‌گذاشتم و حتی تا 3 روز بعد مصرف، بدنم جواب می‌داد و مشکلی نداشتم.

محسن افزود: در سن 15 سالگی درس و مدرسه را رها کردم و به سراغ کار در بازار رفتم و درب مغازه‌ها هر کاری بود انجام می‌دادم و در همان سن و سال چون فردی آزاد بودم و سرپرستی نداشتم، به سراغ خانه مجردی یکی از دوستانم رفتم و در واقع آنجا یک خانه تیمی شده بود، مواد مصرف می‌کردیم.

وی ادامه داد: در سن 16 سالگی مصرف موادم به اوج خود رسید و به خاطر شرارت و درگیری یک سال بعد پایم به زندان باز شد و از این به بعد چندین بار طعم زندان را چشیدم.

وی بیان کرد: در سن 18 سالگی وقتی برای سربازی اقدام کردم، چون برادرم سرباز بود و آن موقع معافیت دو برادر هم مطرح بود، قرار بود از سربازی معاف شوم، اما وقتی برادرم  فراری شد، منم نتوانستم معاف شوم و فرار کردم و اصلا به سربازی نرفتم.

غم از دست دادن برادر در بهترین دوران زندگی 

این فرد رها شده از اعتیاد ادامه داد: در سن 18 تا 20 سالگی 5 بار به خاطر مصرف مواد روانه زندان شده و از بهترین دوران زندگیش خاطرات تلخی به یاد دارد، چرا که در همان سال‌ها برادرش فوت می‌کند و همین باعث ضربه روحی شدید می‌شود.

محسن تا اینجای قصه زندگیش را در زاهدان سپری کرده و از سن 21 سالگی تصمیم می‌گیرد به مشهد برود و در آنجا هم عملا با کسانی دوست و رفیق می‌شود که به گفته خودش مثل خودش بودند و آشفتگی روحی و روانی داشتند و تمام درددل‌هایشان را  پای مصرف مواد می‌گفتند.

وی ادامه داد: به این نتیجه رسیده‌ام که دوست ناباب عامل گرایش من به مواد و این راه نبوده، چرا که من هم یک دوست ناباب برای آنها بودم و در واقع مواد ما را دور هم جمع کرده بود.

ازدواج در سن 21 سالگی  

محسن بیان کرد: در سن 21 سالگی در پی خلأهای عاطفی که داشتم توانستم ازدواج کنم و همین عامل باعث شد اندکی شرایط زندگی من بهتر شود و تصمیم به ترک اعتیاد گرفتم، اما چون بلد نبودیم و کسی را به عنوان مشاور مثل پدر و مادر در کنارم نداشتم که به لحاظ روحی روانی به من کمک کند، در این زمینه موفق نشدم.

وی در ادامه از جرقه‌ای که باعث نجاتش شده می‌گوید: دقیقا روزهای عاشورا و تاسوعا بود که در حرم امام رضا(ع) از خدا خواستم  مرا نجات بدهد. از این وضعیت خسته شده بودم. با همان حالت پریشانی از حرم خارج شدم و دیدم چند نفر روی شیشه عقب خودروها اسم یا حسین(ع) و یا ابوالفضل(ع) را  می‌نویسند و من هم چون یک پیکان مدل پایین داشتم رفتم جلو و گفتم بنویسید با رنگ سبز سیدی یا ابوالفضل(ع) و نمی‌دانم آن لحظه چه اتفاقی افتاد و وقتی چشمم به نام علمدار کربلا افتاد، با ناامیدی گفتم یا ابوالفضل دیگه خسته شدم خودت کمکم کن. 

محسن ادامه داد: از این روز تا اربعین حسینی حدود 40 روز من از خانه بیرون نرفتم و فقط سیگار می‌کشیدم و اگر بگویم بدترین روزهای زندگیم بود، دروغ نگفته‌ام.

این اتفاقات نوروز سال 87 برای محسن رقم می‌خورد، در این بین او از فوت خواهرش که عید سال 86 اتفاق افتاده هم به عنوان یک خاطره و ضربه سخت روحی یاد می‌کند و ادامه می‌دهد: در آن سال‌‌ها  ظاهر مناسبی نداشتم موها و ریش بلند، قیافه‌ای که  همه را از من فراری می‌داد.

 آشنایی با مرکز ترک اعتیاد 

وی به یک اتفاق خیلی  خوب در آن سال‌ها که مسیر زندگیش را برای همیشه تغییر می‌دهد اشاره کرد و گفت: یکی از دوستانم که گرفتار اعتیاد بود، اما مدتی بود ترک کرده بود به من گفت جای خوبی پیدا کردم که در دعای شبانه‌ای که دارند خیلی به یاد تو افتادم که همیشه دعا می‌کردی و می‌گفتی خدایا مرا نجات بده. او مرا دعوت کرد که بروم و آنجا را ببینم. اصلا باور نداشتم که عده‌ای معتاد دور هم جمع شوند و بتوانند ترک کنند دوستم معتاد به شیشه آن هم خیلی شدید بود و من اصلا با او رفت و آمد به خاطر ترس از مصرف شیشه نداشتم.

قرار گذاشتیم که روز 16 فروردین‌ماه برویم و آنجا را ببینم، سه چهار روز اول که ماندم باز هم باور نداشتم که اینجا کسی بتواند ترک کند و با خودم می‌گفتم این‌ها ما را خماری می‌دهند ولی بالا خودشان مصرف می‌کنند.

پاکی  بعد 6 ماه حضور در کمپ ترک اعتیاد و شرکت در جلسات مشاوره

محسن درمان خودش را مدیون مسئول کمپ می‌داند که در همان روزهای اول وقتی موجی از افکار منفی به سراغش آمدند با دادن مشاوره او را همراهی کرد.

وی گفت: از این به بعد دنباله روی آدم‌هایی شدم که در کمپ حضور داشتند و چون ذاتا افراد معتاد کنجکاوند من هم کنجکاو شدم و در  جلسات مشاوره انجمن شرکت می‌کردم و  توانستم بعد 5 الی 6 ماه جنگ با خودم به پاکی برسم.

خانواده‌ام سختی زیادی کشیدند 

وی که حالا خودش مدیریت یک کمپ ترک اعتیاد را در بیرجند بر عهده گرفته، به سختی‌های زندگی مشترکش اشاره کرد و گفت: در همان ابتدای ازدواج خداوند یک دختر شیرین به ما عنایت کرد که وقتی 5 سال و نیم بود توانستم ترک کنم و در این مدت سختی‌های زیادی بر خانواده‌ام تحمیل کردم.

محسن به یک خاطره تلخ  از آن دوران اشاره کرد و گفت: یک روز همسرم به همراه خانواده‌اش به تربت می‌روند و من باید ساعت 12 و نیم دخترم را از مهد بر می‌داشتم، اما به دلیل خماری خواب ماندم و ساعت 6 به سراغش رفتم. وقتی رسیدم معلمش کلی گلایه کرد و من فقط بهانه‌های دروغ و الکی می‌آوردم که ماشین در جاده خراب شده و از این جور بهانه‌ها. وقتی سوار ماشین شدیم دخترم به من گفت: بابایی کاش حداقل موهات و شونه می‌زدی، فکر کردی معلمم نفهمید که خواب بودی.

وی ادامه داد: من عملا جلوی خانواده‌ام مواد مصرف می‌کردم و وقتی قرار بود مهمانی برایمان بیاید دخترم تند تند بساطم را جمع می‌کرد و با همان لحن کودکانه می‌گفت "جمع کن آبرومون میره"  یادآوری این خاطرات خیلی برایم آزار دهنده است.

روزهای تلخ بی بازگشت 

وی از روزهایی می‌گوید که بارها کارش به طلاق رسیده و از تعهداتی که هر بار به خانواده همسرش داده، از گذشت و تحمل  همسرش که او را هر دفعه برای ترک تشویق و همراهی کرده، از روزهایی که بهترین  عزیزانش را از دست داده، از تشویش‌ها، افکار منفی و  گریه‌های شبانه‌ای که قبل از ترک خواب را از او می‌ربودند، روزهایی که به انتظار یک معجزه سپری شدند و با عنایت خداوند و ائمه به شیرینی مبدل شدند، معجزه‌ای که  او را با خودش و خدای خودش آشتی داد.

خودم را پیدا کردم و متحول شدم

وی معتقد است که بعد ترک اعتیاد از یک جهنم واقعی رهایی پیدا کرده است. در کمپ یاد گرفتم که خودم را بشناسم و پیدا کنم و به غیر خدا و خودم به هیچ کس متکی نباشم و از کسی توقعی نداشته باشم. من امروز هیچ کس را مقصر سرنوشت تلخ خود نمی‌دانم.

محسن از علاقه و استعدادش به نقاشی، شعر گفتن و انشا نوشتن در دوران مدرسه سخن  می‌گوید. از نقاشی کشیدن برای هم کلاسی‌هایش تا ارسال آثارش به برنامه‌های تلویزیونی.

وی گفت: مادر یکی از بچه‌ها استاد نقاشی بود و از کارهای و استعداد من همیشه تعریف می‌کرد، به نقاشی خیلی علاقه داشتم که همه این علاقه‌ها به خاطر ذهن مشوش من در دوران راهنمایی از بین رفت و به آرزو مبدل شد و دوست دارم روزی این کار را به صورت حرفه‌ای ادامه دهم.

راه‌اندازی مرکز ترک اعتیاد در بیرجند در سال 87 

محسن از دوران اعتیادش به عنوان سیاه‌ترین دوران عمر خود یاد کرد و گفت: اعتیاد باعث شد همه چیزم را از دست بدهم. از خودم بدم آمده بود. ولی بعد اتفاقات خوبی رقم خورد و آشنایی من با کمپ ترک اعتیاد چراغی را در دلم روشن ساخت و بعد از ترک اعتیاد، عشق خدمت به مردم باعث شد با همراهی همسر، مادر و خانواده همسرم یک خانه بهبود در مشهد  راه‌اندازی کنم.

وی افزود: در این مدت، آشنایان زیادی از نقاط مختلف از جمله از بیرجند به این مرکز می‌آمدند و پیشنهاد می‌دادند همین مرکز را در بیرجند راه‌اندازی کنم چون آن زمان در بیرجند چنین مرکزی نبود و بیشتر برای درمان به مشهد و زاهدان مراجعه می‌کردند که همین تشویق‌ها باعث شد در سال 87 به بیرجند مهاجرت کنم.

محسن بیان کرد: در آن زمان هیچ سرمایه‌ای نداشتم و ماشین پیکانم را به 750 هزار تومان فروختم و چون سابقه خوبی نداشتم با وجود اینکه یک سال و نیم از پاکی من می‌گذشت هیچ کس باور نمی‌کرد و حاضر نبود به من کمک کند، اما در این بین یکی از دوستان در سازمان بهزیستی بیرجند دستم را گرفت و جا و مکان و لوازم و تجهیرات در اختیارم گذاشت و این گونه بود که توانستم کارم را در بیرجند شروع کنم و از این به بعد برخی از مسئولان هم جلو آمدند و کمکم کردند.

وی گفت: همه کارهایم را در مرکز با مشاوره گرفتن از افراد متخصص و با تجربه انجام می‌دادم و در سال 90 هم توانستم مجوز و موافقت اصولی مرکز را با تلاش و همکاری دوستانم بگیرم.

درآمد و سرمایه چندانی ندارم اما آرام و راضی‌ام 

وی اظهار داشت: خوشبختی کنونی خود و خانواده‌ام را از سایه دعای خیر و خدمت به معتادان می‌دانم و بسیار از این کار راضی هستم. این بچه‌ها واقعا مظلوم هستند، شاید از لحاظ مالی در این کار پول آن چنانی نباشد، اما آرامش حاکم در آن به دنیا می‌ارزد و اثرات خیر این کار در زندگی من مشهود است.

محسن گفت: از همان ابتدای راه‌اندازی مرکز مراجعه کنندگان زیادی داشتیم و اکثر آنها درآمد و سرمایه‌ای نداشتند و خانواده‌ها به جای پول گاهی مواد خوراکی مثل نان و غیره می‌آوردند و ما هم با عشق، آنها را پذیرش می‌کردیم.

هر روز صبح می‌گویم "خدایا به امید تو" 

وی ادامه داد: بعد 14 سال و نیم که این مرکز را راه‌اندازی کرده‌ام  سرمایه آن چنانی ندارم چون عشق به خدمت مرا در اینجا ماندگار کرده است.

محسن  آشتی خودش را با خداوند بعد سال‌ها اولین عامل موفقیتش می‌داند و می‌گوید: هر روز که از خواب بلند می‌شوم می‌گویم خدایا به امید تو، من معجزاتی از کارم دیده‌ام که شاید باور کردنی نباشد.

 عدم استفاده از داروی شیمیایی در دوران ترک 

وی که اینک مدیر یک مرکز بهبودی اقامتی میان مدت در بیرجند است در ادامه سخنانش از معتادانی می‌گوید که بعد ترک در این مرکز خودشان در سایر شهرها مثل مشهد کمپ ترک اعتیاد زده‌اند.

محسن ادامه داد: درصد پاکی در مرکز خیلی بالاست و ما از هیج ماده و داروی شیمیایی استفاده نمی‌کنیم و بسته به نوع ماده مخدری که مصرف می‌شود طول درمان و زمان بستری شدن متفاوت است و وقتی می‌گوییم ما در اینجا فقط دعا و توسل شبانه  به خداوند و ائمه را به بچه‌ها آموزش می‌دهیم، کسی باور نمی‌کند و می‌گویند باید جایگزینی مثل متادون مورد استفاده قرار گیرد، اما ما در اینجا فقط دعا و مراقبه داریم و لاغیر.

وی به 12 اصل ترک در انجمن ان ای اشاره کرد و گفت: این اصول شامل خودشناسی، بیماری‌شناسی، خداشناسی، تغییر شخصیت، شناخت نواقص شخصیتی، جبران خسارات به مردم، توبه و آشتی با خدا، کمک به دیگران و غیره می‌شود.

محسن ادامه داد: با بچه‌ها در اینجا تمرین می‌کنیم که بدون جبران خسارت نمی‌توان با خدا آشتی کرد و با او در دل شب سخن گفت و همین عوامل باعث می‌شود که بچه‌ها به این انجمن علاقه و اعتماد پیدا کنند.

وی افزود: دارای 3 فرزند هستم که دو فرزندم بعد از پاکی به دنیا آمده‌اند و در حال حاضر می‌فهمم عشق به بچه و زندگی یعنی چه.

محسن که خدا را سپاسگذار است که به او فرصت دوباره خدمت به خانواده‌اش را داده  گفت: خوشحالم که می‌توانم به خانواده‌ام خدمت کنم و جوابگوی تامین نیازهای آنها باشم.  دختر بزرگم در حال حاضر دانشجوی فوق لیسانس است.

وی هر آنچه را دارد از لطف خدا می‌داند و در توصیه به خانواده‌ها گفت: هیچ گاه بچه‌ها را از خدا نترسانید و نگویید "خدا قهرش می‌گیرد"، "خدا تو را می‌سوزاند"، "تو را کور می‌کند" و غیره به جای این قبیل حرف‌ها فرزندانتان را عاشق  خدا کنید تا از خداوند گریزان نشوند.

محسن ادامه داد: شیرین‌ترین لحظات زندگی من زمانی است که می‌بینم شب عید شده، یک مریض بعد از درمان به کانون خانواده بازگشته است و با گذشت یک یا دو سال از پاکی خود با من تماس می‌گیرد و از من سپاسگزاری می‌کند و می‌گوید "این زندگی و پاکی را مدیون تلاش‌های تو هستم" و هنگامی که برای من دعا می‌کنند بسیار خوشحال می‌شوم.

وی ادامه داد: تغییر دیدگاه اطرافیان بعد از ترک برایم خیلی شیرین و لذت بخش است، چرا که قبل از ترک همه مرا ترد می‌کردند و از خودشان می‌راندند، اما بعد از پاکی توانستم شادی و نشاط را به خانواده‌ و اطزافیان برگردانم.

توصیه به  خانواده‌های افراد معتاد و بیمار: "صبر داشته باشید"

محسن در توصیه به خانواده‌های افراد معتاد و بیمار آنها را به صبر دعوت کرد و اظهار داشت:  مغز فرد معتاد معیوب شده و زمان نیاز است تا درمان شوند، بیماری اعتیاد یک بیماری جسمی نیست که بعد 7 تا 10 روز که کاملا پاک می‌شوند به زندگی عادی برگردند بلکه یک بیماری روحی روانی است که درمان آن زمان بر است.

وی ادامه داد: در حال حاضر موادی مثل شیشه، کراک، سه دود و غیره وارد کشور می‌شود که نابودگر است و مغز جوانان را نابود می‌کند.

محسن که مخالف سرسخت توزیع متادون در داروخانه‌ها و مراکز ترک اعتیاد است، تصریح کرد: متادن بزرگ‌ترین ماده مخدر دنیاست چون به لحاظ روحی روانی افراد را پرخاشگر، تندخو و دعواگر می‌کند و استفاده از متادون فقط برای طول دوره درمان ترک تا 10 روز خوب است و بعد باید قطع شود.

پذیرش سالانه 450 معتاد در مرکز ترک اعتیاد 

محسن مدیر مرکز بهبودی اقامتی میان مدت در بیرجند، اظهار داشت: بیماران بین 18 تا 55 سال را پذیرش می‌کنیم و به طور متوسط ماهانه 40 نفر پذیرش می‌شوند و در طول سال  350 تا 450 نفر در اینجا تحت درمان قرار می‌گیرند.

وی افزود: بعد ترک هم یک تیم درمان داریم که وضعیت بهبود یافته را  پیگیری می‌کنند، اما اخیرا یک مرکز در استان  راه‌ندازی شده که این بار از دوش ما برداشته شده و وضعیت بهبود یافته توسط این مرکز رصد می‌شود.

محسن به فعالیت 6 پرسنل رسمی در این  مرکز اشاره کرد و گفت: 4 تا 5 نفر هم به صورت متفرقه و بعد از بهبودی در حرفه انتظامات و غیره با ما همکاری دارند.

خیرین و مردم خانواده بهبود یافتگان را دریابند 

وی به گوشه‌ای از  مشکلاتی که با آن روبه‌رو است اشاره کرد و ادامه داد: اولین چیزی که باید به آن توجه شود آماده کردن جا و مکان خوب برای ترک اعتیاد است و اگر باغ یا زمینی به مساحت 700 یا 800 متر با کمک دولت در اختیار مراکز قرار گیرد، زمینه تشویق برای ترک بیشتر فراهم می‌شود.

محسن بیان کرد: فضای فعلی این مرکز استیجاری و 350 متر است و یکی از مشکلات چندین ساله ما این است که اینجا یک  مرکز آب درمانی است و ماهانه چندین برابر تعرفه عادی برایمان قبض آب و برق صادر می‌شود و تاکنون کسی نتوانسته این مشکل را برطرف کند، اداره آب می‌گوید آب بخرید ولی ما  اینجا مستاجریم و  ممکن است جابه‌جا شویم و این در حالی است که این  آب قابل انتقال نیست. اخطار قطع آب برای مرکز صادر شده و انتظار داریم مسئولان همراهی بیشتری با ما داشته باشند.

وی از خیرین و مردم می‌خواهد در قالب سبدهای کالا به خانواده‌های بهبود یافتگان کمک کنند تا زمینه ترک برای این بیماران سهل‌تر شود.

محسن به پرداخت تسهیلات خوداشتغالی بهزیستی در حمایت از بهبود یافتگان اشاره کرد و گفت: 150 میلیون تومان وام 4 درصد با بازپرداخت 7 ساله به بهبودیافتگان پرداخت می‌شود.

انتهای پیام/254

منبع: تسنیم

کلیدواژه: اشاره کرد و گفت کمپ ترک اعتیاد محسن ادامه شود محسن خانواده ها راه اندازی خانواده ام باعث شد بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۶۰۹۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(ویدئو) محسن قرائتی: هر کاری که دشمن را جر بدهد، عمل صالح است

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

دیگر خبرها

  • گروگان ۵۶ ساله از دست آدم‌ربایان در شیراز رهایی یافت
  • (ویدئو) محسن قرائتی: هر کاری که دشمن را جر بدهد، عمل صالح است
  • رهایی گروگان ۵۶ ساله از دست آدم ربایان در شیراز
  • رهایی گروگان ۵۶ ساله در شیراز
  • این مرد بخاطر شباهت اسمی با یک فرمانده سپاه، ۳ سال در زندان انفرادی بود
  • روایت اسارت؛ از پیروزی اسرای ایرانی بر فرماندهان عراقی تا جرزنی بعثی‌ها
  • ۱۵۰۰ بانوی خودسرپرست کردستانی گواهینامه فنی وحرفه‌ای دریافت کردند
  • تلاش محسن رضایی برای وحدت در جبهه انقلاب
  • اسارت ۵۳ خبرنگار فلسطینی در زندانهای رژیم صهیونیستی
  • زیرساخت‌های لازم برای توانمند سازی معتادان متجاهر در استان کرمان وجود ندارد